دوشنبه 22 شهریور 1395
نویسنده: رضا کدخدایی |
بسم الله الرحمن الرحیم
فروشنده فیلم جدید اصغر فرهادی
سر و صدای زیادی به پا کرده است و انواع و اقسام نقد ها و حواشی را علاوه بر جوایز
درو کرده! جایزه های بهترین فیلم نامه و بهترین بازیگر مرد در کنار جنجال های
موضوع و محتوای فیلم، اسپانسر خارجی اش، لباس های عوامل در کن، تتوی فمنیستی
علیدوستی و ... همه و همه دست به دست هم داده اند تا این فیلم را به یک فیلم خاص
تبدیل کنند.
اما در مورد فیلم که آیا فیلم
خوبی است یا نه! خوب یا ید لغات نسبیای هستند و از جانب هر کس میتوانند به شکلی
تعریف شوند ولی فکر میکنم در این تعاریف اشتراک زیادی بین عامهی مردم وجود دارد
و اختلاف در مرزها و در ارزشها است. حال در مورد فیلم فروشنده و یا هر
فیلمی دو جنبه قابل بررسی است: 1- از لحاظ کیفیت ساخت و قسمت فنی کار نظیر تکنیک
های کارگردانی و فیلم برداری، ایجاد تعلیق و فضا و ... که البته این بخش مد نظر من
نیست و تخصصی هم ندارم 2- قسمت اثربخش فیلم بر مخاطب و محتوای ارائه شده در آن که
ما با این قسمت کار داریم.
داستان فیلم از داستان فیلم
های اخیری که دیده بودم بهتر بود. داستان آغاز و پایان داشت و همچنین روند منطقیای
را دنبال میکرد همچنین بعضی پیچش های جالبی هم در فیلم لحاظ شده بود، عناصر
داستان با هم در ارتباط بودند و کم تر اتفاق میافتاد که نقشی در داستان نداشته
باشند هر چند مقداری مصنوعی بود که هر اطلاعاتی که در ابتدا به دست میآمد در
ادامه یک مشکل و گره ای را باز میکرد، شاید اگر مستقیم استفاده نمیشد جالب میبود
ولی اینکه رویش تاکید میشد که این اتفاق نتیجهی آن است خیلی دلچسب نبود.
و اما در مورد داستان، سوالی
که بسیار ذهنم را مشغول خود کرده این است که هدف این داستان چیست؟ میخواهد چه چیزی
بگوید؟ آیا در مورد غیرت است؟ در مورد مشکلات زندگی است؟ در مورد بخشش است
یا انتقام؟ به نظرم پیام فیلم روشن نبود.
جمعه 12 شهریور 1395
نویسنده: رضا کدخدایی | طبقه بندی:طنز، حکایت،
سه شنبه 2 شهریور 1395
نویسنده: رضا کدخدایی | طبقه بندی:خاطرات، حکایت،
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای سید ابوالحسن اصفهانی مرجع کل و عالم بزرگ دنیای اسلام تصمیم میگیرد برود مشهد زیارت امام رضا علیه السلام. مردم میفهمند و میروند استقبال. هیئت پیش قراول زودتر میروند ببینند اوضاع چطور است. در این هیئت کسی قیافه و تیپ و هیکلی علمایی داشته. مردم فکر میکنند ایشان همان آسید ابوالحسن است.این سید را سر دست بلندش میکنند! این بنده خدا هم هرچه میگفت من آسیدابوالحسن نیستم ایشان از پشت دارند می آیند توجه نمیکردند!
از بین جمعیتی که این سید را بلند کرده بودند یکی داد میزند به حرفش توجه نکنید خودش است، دروغ میگوید که بزاریمش پایین!